Fussball90 LogoFussball90 Logo
Note
Germany

بررسی افول تیم بزرگ فوتبال اروپا؛ سقوط ژرمن ها!

Content Image
سید حسین علوی‌زاده
سید حسین علوی‌زاده

امیر جمشیدی نگاهی به وضعیت فعلی فوتبال آلمان دارد.

آلمان در تاریخ همیشه سهم بسزایی داشته. از حوزه سیاست ، تکنولوژی ، خودرو تا فوتبال. فوتبال ورزشی است که همیشه در حال پیشروی و تغییرات در جنبه های مثبت و منفی است. اما برخی از تیم‌ها در فوتبال اسم خود را حک کرده‌اند و به اصطلاح اعتبار فوتبال به حساب می‌آیند مانند ، برزیل ، ایتالیا ، آرژانتین ، هلند ، فرانسه و آلمان.

آلمان تیمی با تاریخی غنی در فوتبال است که در هر گوشه و کناری از اتفاقات فوتبال نقش های مختلفی داشته. تیم ملی آلمان از دیرباز ، خود تحولات زیادی در فوتبال ایجاد کرده و رواج دادن سبک های مختلف بازی کردن را به نمایش گذاشته. اما اکنون همه میدانیم مدتی هست که این تیم ملی افت فاحشی داشته و نتایج طلایی کسب نمیشوند. که البته افت این تیم بیشتر از سال 2020 نمایان شده اما از دید من این افول سالهای دراز تری است که شروع شده. در همین ابتدا باید بگویم که من طرفدار تیم ملی آلمان نیستم اما به عنوان یک طرفدار فوتبال که یک قلم به اندازه خود دارد وظیفه دارم از دیدگاه خود این افول را موشکافی کنم.

آلمان با چهار قهرمانی در جهان بعد از برزیل با پنج قهرمانی پرافتخار ترین تیم جهان در کنار ایتالیا به حساب می‌آید. ژرمن ها همچنین سه جام ملت‌های اروپا یا به اصطلاح یورو (Euro) را هم فتح کرده‌اند و در سال 2017 فاتح جام کنفدراسیون ها شدند. اما همانطور که همه ما میدانیم آخرین قهرمانی آلمان در جام جهانی به جام‌جهانی 2014 برزیل برمیگردد که موفق شدند آلبی‌سلسته را شکست دهند. اما آن آخرین نمایش قدرتمندانه ژرمن‌ها در فوتبال بود و بعد از آن همه‌چیز خوب پیش نرفت.

اگر به همان دوران که آلمان قهرمان جهان شد برگردیم کسی فکر نمیکرد یا نمی‌دید که آلمان افت کرده باشد و نتایج خوب و بد در کنار هم کسب میشد و توجه چندانی به فراز و نشیب ها نمیشد. اگه بردی هم با ضعف کسب میشد به حسابِ "فوتبال ماشینی" زده میشد ، سبکی که آلمان با آن شناخته شد. قطعا فراز و نشیب های آلمان تا دو سال پس از قهرمانی جهان و شکستِ لیونل مسی در فینال نگران کننده نبود چون در زیر سایه قهرمانی جهان محو میشد اما نقطه شروع افول را دقیقا میشود جایی گذاشت که شاگردان یواخیم لوو در یورو 2016 عملکرد خیلی قدرتمندانه و درحده قهرمان جهان نشان ندادند و موفق نشدند به فینال راه پیدا کنند. دلیل این افول را میتوان هرچیزی دانست ، موارد حاشیه‌ای که در فوتبال آلمان کم رخ نداده. ضعف های تاکتیکی ، کهنه شدن اسم فوتبال ماشینی یا برنامه ریزی نکردن در فوتبال پایه و لیگ که هرکدام برای خود جای بحث دارد.

آلمان دهه 90 ، تیمی که راحت میتوان آن را در هر گوشه‌ای از موضوعات فوتبالی آن را به یاد آورد‌ تیمی با هدایت قیصرِ فوتبال ، بکن بائر و رهبری لوتار ماتئوس در داخل زمین که تلفیقی از تیم اواخر دهه 80 و نوظهوران دهه 90 بود. دوران شکوه آلمان ها که هنوز به آن می‌بالند و جای افتخار دارد ، جایی که نقطه پایان مارادونای افسانه‌‌ای را گذاشتند.

آن تیم شگفت انگیز نه تنها از نظر تاکتیکی بلکه از نظر ذهنی و روحیه‌ای که فوتبالی ها به آن میگویند تعصب قابل ستایش بود و تیم بکن بائر چیزی کم‌ نداشت. البته بی انصافی است که تیم‌های قبل از این نسل و نسل دهه 2000 را نادیده بگیریم. نسلِ 2000 به بعد گرچه جامی را فتح نکرد اما نسلی پر از ستاره های ناکام بود. آلمان از ابتدا تا اکنون پر از دروازه‌بان ها ، هافبک های مطرح بوده اما شهرت آنها در تولدِ مهاجم های گلزن مادرزاد کاملا متفاوت است.

در نسل های قدیمی تر رومینگه و گرد مولر تا نسل های بعدی که شامل رود فولر و میرلاوسه کلوزه میشود. اما در آلمان کم فقر مهاجم هدف پیش می‌آید اما در همان تیم سال 2014 مهاجم شش دانگی به چشم نمیخورد گرچه آندره شورله و توماس مولر کارایی خود را به نحو احسن انجام دادند اما حتی بعد از شورله دیگر دوران خشکسالی مهاجم شروع شد و تماماً به نسل کنونی رسید.

فولکروگ مهاجمی قابل قبول است اما در مقایسه با مهاجمان تاریخی نسل های قبل آلمان او چیزی جز یک شوخی تلخ نیست و یک استعداد پیر است. البته شاید این خود بهانه‌ای برای لاپوشانی از مشکلات دیگر است اما قطعا بی‌تاثیر نیست. یک مهاجم نوک برای هر تیمی به خصوص آلمان ها که عادت به دیدن بهترین بمب افکن‌ها دارند واجب است که البته این فقر بازیکن در پست مهاجم و گلزن خلاصه نمیشود.

حتی اگر دروازه را هم فاکتور بگیریم آلمانِ نسل جدید در تمام پست ها مشکل دارد و چیزی جز بازیکن های با کیفیت پایین یا پیر دیده نمیشود. قطعا الان بهترین دفاع آلمان رودیگر است و خط هافبک تمام و کمال در اختیار یاشوا کیمیش است و تمام وظایف را برعهده دارد و بازیکنی مثل توماس مولر با بالارفتن سنش کمک چندانی نمیتوان به آلمان ها بکند. اما این فقر از کجا می‌آید؟

همین ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که لیگ آلمان یا همان بوندسلیگا در چه زمینه‌ای موفق است؟ استعدادیابی؟ بله. بوندسلیگای آلمان به لطف تیم هایی مانند دورتموند ، هامبورگ ، شالکه ، وولفسبورگ و به تازگی لایپزیش استعداد های زیاد و خوبی را به فوتبال ارائه داده اما تیمی که قهرمان میشود کیست؟ بایرن مونیخ! این دقیقا برخلاف جریان استعداد پروری بقیه تیم هاست. به نوعی میتوان گفت بایرن مونیخ توسط تیم‌های کوچک تر آلمان تغذیه میشود و دوران باشکوه خود را مدیون تیم‌های دیگر بوندسلیگا است. یک جور هایی خود تیم های بوندسلیگا به این باور رسیده‌اند که موظف هستند بایرن را قوی‌ کنند تا در اروپا به نمایندگی از آنها بجنگند و نکته جالب این است خود رسانه‌های آلمانی کاملا به برخی از تیم‌ها بی توجه‌ای میکنند و بایرن را تنها نماینده آلمان میدانند ( البته من این را تایید نمیکنم ) .

اگر دقت کرده باشید اکثر استعداد ها که معرفی میشوند آلمانی نیستند و یعنی استعدادیابی و پرورش استعداد خارج از آلمان صورت میگیرد یا حداقل اینطور میتوان نگاه کرد که استعداد فوتبال در آلمانها مُرده است. اگر به بحث مهاجم های هدف برگردیم میبینیم در چند سال اخیر بهترین مهاجم های بوندسلیگا آلمانی نبوده‌اند ! که لواندوفسکی و پیر امریک اوبامیانگ دو نمونه کاملا مشهود هستند و لواندوفسکی کاملا این لیگ را تسخیر کرده بود و شاید عوامل فوتبال آلمان تازه بعد از رفتن لواندوفسکی یادشان آمد که او آلمانی نیست و آلمان دچار خشکسالی شده. حالا این خشکسالی از کجا آمد؟ دقیقا از جایی که رسانه ها به جای پرداختن به استعداد های آلمانی محو تماشای لواندوفسکی شدند و بایرن با سیاستِ موفقیت در لیگ قهرمانان فوتبال آلمان را فدای خود کرد که البته این واقعیت است نه جسارت به تیم بایرن مونیخ.

تماماً واقعیت این است که بوندسلیگا در تسخیر خارجی هاست و تمام پست ها به مرور دچار فقر شده. من در بوندسلیگا نه دروازه‌بانی آلمانی در حد نویر و کان میبینم نه دفاعی درحد تیم ملی آلمان، نه فولبک های مطمئن، نه هافبک های مطمئن ، نه مهاجمی که بتوان برای شکست دادن تیم های بزرگ بر روی آن حساب کرد. شاید همه شما فکر کنید حداقل آلمان هافبک دفاعی های خوبی دارد اما یک هافبک دفاعی کلاسیک و درست فقط الیاس صخیری ِ تونسی که از کلن به فرانکفورت پیوست حضور دارد و تمام وظایف های یک هافبک دفاعی کلاسیک را به جا میاورد.

 استعدادیابی و استعداد پروری در همه جای جهان اساسی ترین نکته برای زنده نگهداشتن رگ و ریشه فوتبال یک کشور است و تبلیغ قوی برای همان استعداد ها مهمتر است ، که میبینیم این در برزیل و آرژانتین و کشورهای کوچک تر اروپا به خوبی دیده میشود.  (بحث استعداد یابی برای کشور ما در هیچ زمینه‌ای صدق نمیکنه) دقیقا نمیتوان گفت که دلیل افت استعداد پروری مبحث قبلی است اما قطعا یکی از آنهاست چرا که باید اعتراف کرد رسانه خود یک جورایی فوتبال را کنترل میکند.

آلمان طیِ چندسال اخیر در آکادمی های خود خیلی ضعیف کار کرده و در رده های پایین تر یک نوع کم انگیزگی و کمبود طراوت دیده میشود. قطعا طلایی ترین نسل جوانِ آلمان همان نسل المپیک ریو برزیل بود که ناکام در برابر میزبان باقی ماند که البته در ادامه هم چندان موفق ظاهر نشدند و افت در همه چی بر آنها چیره شد. به تازگی شواین‌استایگر چیزی را بیان کرد که خود جای بحث زیادی دارد و دلیل افت آلمان را به گردن پپ گواردیولا و سبکش انداخت. درست یا غلط این بحث بر عهده مولفانِ فوتبال آلمان اما نکته اینجاست مگه آلمان در حضور گواردیولا فاتح جهان نشد؟

و سوال اساسی را اینجا باید بیان کرد که مگر در فوتبال پایه تیکی‌تاکا را آموزش میدهند؟ حتی اگر این افت بر گردن گواردیولا هم باشد او سالهاست از بایرن مونیخ رفته و چندین مربی بعد از او بر روی نیمکت بایرن مونیخ نشسته‌اند و در این بازه زمانی بایرن بی رحمانه فاتح جام ها شد و آلمان دسته خالی از رقابت ها بازگشت. فوتبال آکادمیک کلا فوتبالی حساس است چون در آکادمی های پسران نوجوان و جوان و یا دخترانی حضور دارند که روحیه هایی دگرگون از دوران بلوغ دارند که خود تاثیر مستقیم بر آنها دارد. 

اگر درست با آنها چه از نظر فوتبالی و چه از نظر ذهنی کار نشود باعث سوختن استعدادشان میشود. سالهاست کسی یک استعداد آلمانی درخشان به چشم ندیده و جمال موسیالا استعدادی است که از چنگال افتِ فوتبال آلمان در امان مانده.  و شخصاً به یاد ندارم تیم های پایه آلمان چه از المپیک تا زیر 15 سال افتخاری مهم کسب کرده باشد و این یعنی آکادمی آلمان آنچنان باید از ریشه موفقیت و افتخاری ندارد گرچه بازیکن های بزرگ را قبلا پرورش میداده. اما اکنون نه تنها در کسب جام ناموفق هستند بلکه در ارائه بازی و فوتبال بازی کردن و معرفی استعداد هم دارند ناموفق عمل میکنند. همین اواخر بازی های تیم های پایه آلمان را دنبال میکردم و هیچ نکته مثبت تاکتیکی دیده نمیشد یا به ندرت دیده میشد و در همین حین رقبایی از جمله ایتالیا ، اسپانیا ، هلند دارند جلو تر از ژرمن‌ها به پرورش استعداد میپردازند. 

البته این بحث افت و کسب نشدن نتایج خوب و نگرفتن جام فقط به مردان آلمانی محدود نمیشود و این موضوع در فوتبال بانوان آلمانی هم رخنه کرده و سالهاست دچار افت شده و از اسم مدعی برخورد دار نیست. بانوان آلمانی البته در یک بازه زمانی از سال 2008 تا 2014 دوران باشکوهی داشتند و در همین بازه دو یورو کسب کردند و در جام‌جهانی هم از آنها به عنوان مدعی یاد میشد. بانوهای آلمانی مدتی است از بقیه رقبای خود در سطح اول فوتبال اروپا و جهان عقب افتاده‌اند که البته به لطف باشگاه وولفسبورگ آنها در عرصه باشگاهی مجدد مطرح شده و بر سر زبان ها افتاده‌اند که سال 2022 فاتح لیگ قهرمانان اروپا بانوان هم شدند و اکنون تیم ملی آلمان که در جام‌جهانی هم حضور دارد توسط وولفسبورگ تامین میشود و بازیکنان خوبی به تیم ملی معرفی کرده از جمله مهاجم آنها " الکساندرا پوپ".

آلمان میتواند به لطف ستاره های وولفسبورگ در جام‌جهانی بانوان 2023 عملکرد خیلی خوبی داشته باشد و حتی قهرمان شود و حداقل به دوران افولِ آلمان در فوتبال بانوان پایان دهد. البته در ادامه بحث آکادمی و استعدادیایی آلمانی ها باید این را بیان کرد این بحث در فوتبال دختران ضعیف تر از پسران دنبال میشود و دختران آلمانی که به سمت فوتبال میروند خیلی سازماندهی شده به آنها آموزش داده نمیشود. در فوتبال کمتر به آنها توجه میشود که البته باید این را ذکر کرد تقریبا در تمام اروپا و جهان این وضعیت اجتناب ناپذیر است و فوتبال آکادمیک پسران از دختران قابل توجه تر است. 

آلمان همیشه در طول تاریخش مربی های بزرگ و صاحب سبک بسیاری داشته است که خود یک بحث بسیار طولانی و شیرین است. اما سرمربی فعلی ژرمن ها یعنی هانسی فیلیک در باتلاقی عمیق و بزرگ گیر افتاده که رهایی از آن فقط کار معجزه های افسانه‌ای است. قطعا تمام فوتبال دوستان به دستاوردهای فیلیک در بایرن مونیخ و تیمش اجحاف داردند و میدانند او مربی صاحب نامی است اما یکی از ایراد های کاری او این است که سبک بازی کردن او متکی به یک مهاجم هدف شش دانگ است و مشکل بزرگ آلمان دقیقا در همین پست است ، البته در کل باید گفت بازی آلمان هیچ شباهتی به هیولایی که او در بایرن بنا کرده بود ندارد و به جز ناتوان در گلزنی ایراد هایی دیگر هم دارد ولی من به شخصه مشکل آلمان ها را در فقر مهاجم هدف میبینم زیرا هانسی فیلیک در بایرن مونیخ یک مهاجم گلزن مادرزاد به اسم لواندوفسکی داشت و همانطور که گفتم با داشتن لواندوفسکی تمام برنامه های تاکتیکی او بدون مشکل اجرا میشد

بگذارید برای اثبات این موضوع به بازی پاریسن ژرمن و بایرن مونیخ در لیگ قهرمانان 2020/21 برگردیم در جایی که فیلیک ، لواندوفسکی را به دلیل مصدومیت در اختیار نداشت و علی‌رغم اینکه توپ و میدان در اختیار تیم او بود تیمش بدون داشتن مهاجم شش دانگ همچو کبریتی بی خطر بود! و دقیقا یکی از دلایل ترسناک نبودن تیم فیلیک نداشتن مهاجمی شبیه لواندوفسکی است که قبلا به آن پرداختم. اما در کل به نظر من مشکل ریشه‌ای است و اشتباه DFB ( فدراسیون فوتبال آلمان ) در انتخاب مربی بود و به نظر من فیلیک بدترین انتخاب برای احیای آلمان ها بود.

اگر به یاد داشته باشید بعد از اینکه فیلیک با بایرن مونیخ نتایج عجیبی رقم زد این تبلیغات برای او ایجاد شد که بخشی از قهرمانی آلمان در جام جهانی 2014 و شکست عجیب برزیل به لطف هانسی فیلیک بوده و این موجب شد هانسی فیلیک به راحتی به نیمکت آلمانی ها برسد. قطعا این برای خیلی ها خوش نمی‌آید اما اگر این اتفاقات حاصلِ کار فیلیک بود پس چرا برای احیا کردن تیم یواخیم لوو از تفکراتی که به همکاری او شکل گرفته بود دوباره استفاده شد؟ این یعنی دوباره خود را در چاه انداختن با اسم متفاوتِ "نجات" که فرقی با قبل ندارد بلکه آلمان برای رهایی از دوران افول و پاک شدنِ اثرات یواخیم لوو نیاز به تفکراتی نو و جدید دارد که بتواند فوتبالی مدرن به خون آلمان اضافه کند.

طبق شنیده ها هانسی فیلیک فقط دو بازی دوستانه آینده را فرصت دارد که خود را ثابت کند اما یک سوال ، اگر که موفق ظاهر شد و حتی بازی های بعدی را هم با برد پشت سر گذاشت اما در یورو سال آینده ناموفق ظاهر شد چه؟ و یا همین فیفادی برکنار شد آیا فدراسیون نامی درست برای جانشینی او در نظر دارد یا اصلا این ریسک را به جان میخرد که در فاصله کمتر از یک سال مانده به یورو نیمکت را دستخوش تغییر کند؟ هردو طرف میتوان ضرر باشد و باعث ناموفق ماندن آلمان در جامی شود که میزبان است اما شما کدام را جواب راه حل برای خروج از اوضاع فعلی میبینید؟

اما این دلیل را هم میتوان به راحتی بیان کرد که حواشی در رختکن ، زمین ، لیگ کشور و حتی خود بازیکنان باعث افت یک تیم میشود. آلمان هم مانند تمام تیم های جهان که دچار حواشی مختلفی میشوند به حاشیه‌هایی وارد شد که میتوان گفت انواع مختلفی دارند. از توهین های نژادی داخل استادیوم ، اتفاقات مدیریتی در باشگاه ها و فدراسیون فوتبال کشور تا بحث جدید حمایت از همجنسگرایان که فوتبال را به شدت به خود مشغول کرده و این موضوع وارد فوتبال شده که البته برای خیلی ها خوشایند نیست.

در جام‌جهانی قطر که حمایت از همجنسگرایان به احترام کشور میزبان ممنوع شده آلمان ها به شدت به این موضوع واکنش نشان دادند و بعد از کسب نتایج ضعیف باعث عصبانیت هوادارن این تیم شد‌. یک طوری میتوان گفت آلمان ها بیشتر حواسشان به حمایت از این قشر بود تا فوتبال و نام آلمان! که البته این موضوع در تیم ملی بانوان در آستانه جام‌جهانی بانوان پیش آمد و حتی آلمان ها برای حمایت از همجنسگرایان و بستن بازوبند رنگی به نشانه پرچم آنها میخواستند فیفا را تحت فشار بگذارند که رسما این موضوع حمایت از همجنسگرایان در جام‌جهانی بانوان هم ممنوع شد.

تیم ملی آلمان 2022 چیزی جز یک توهین به نسل های قبل آلمان نبود و با اتفاقات حاشیه‌ای که در اطراف این تیم افتاد هوادارن دو برابر بیشتر عصبانی بودند و این تیم برای دو سال پیاپی از جام‌جهانی حذف شد درحالی که به تیمی که زیر نظر فیلیک بود امید داشتند و این تیم چیزی جز آبرو ریزی در مهم‌ترین رقابت فوتبال دنیا نشان نداد. البته اینکه خود بازیکن ها به جای توجه پیراهنی که میپوشند درباره حواشی زندگی شخصی خود فکر میکنند باعث شده حواشی در فوتبال مدرن بیشتر و بیشتر شود. با تمام این ها باید گفت فوتبال آلمان باید از ریشه نوآوری شود و فوتبال زنگ زده ماشینی را بازسازی کنند زیرا این نسل دیگر چز خاصی برای ارائه دادن ندارد و شاید یک مربی بزرگ و صاحب سبک که بتواند خارج از تفکرات فیلیک کار کند و خیلی متکی به مهاجم هدف نباشد که همانطور قبل تر گفتم این ریسکی است که میتواند دو رو داشته باشد یا خروج از افول یا بیشتر فرو رفتن در باتلاق.

به قلم امیر جمشیدی




کامنت‌ها